قلزم

ساخت وبلاگ
روزها را شمردم ... دقیقا از روزی که فردایش میخواستم با تو صحبت کنم، 199 روز گذشت تا آزاد شدم، و 205 روز ... تا توانستم به اینجا دسترسی داشته باشم (امروز)، بیشتر از شش ماه در تاریکی و سکوت. و ... روزی نبود که به یادت نباشم، هیچ روزی ... و دلم به شدت برایت پر میزند برای خواندنت ... برای خواندم ... برای شنیدنت ... و شاید دیدنت حرفهای نگفته زیاد است، به اندازه همه روزهایی که پیام گذاشتی ... به امید جواب من، و من، دست بسته و دور از همه چیز و همه کس. قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06

صبح است سبو را از آب پر کرده ام کتابها را با شراب شسته ام می دانستم تو کتابهای سفید را دوست داری و پارچه های آغشته به ابر را به تو تعارف میکنم (احمد رضا احمدی) پ.ن. برای سیندخت قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06

ولی درد را کی به یاد می‌آورد، وقتی خاتمه یافت؟

همه چیزی که می‌ماند از درد،

سایه‌ای‌ است، نه حتی در ذهن، بر تن.

درد بر تو نشان می‌گذارد،

ولی عمیق‌تر از آنی که دیده شود.

از دیده برون،

از دل برون.

(سرگذشت یک ندیمه)

+ نوشته شده در جمعه هفتم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 20:13 توسط رسا  | 
قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06

ای پدر ما که در آسمانی،

پاک است نام تو،

بیاید پادشاهی تو،

بشود خواسته تو،

چنان که در آسمان است، چنین بر زمین،

نان ما را به قدر کفایت بده به ما در این روز،

بیامرز برای ما گناهان ما را،

چنان که می آمرزیم ما، برای هر که بد کرده به ما

و داخل مکن ما را در آزمایش ها،

لیکن نجات ده ما را از بد،

آمین.

 - انجیل، مسیح (ع)

+ نوشته شده در دوشنبه دهم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 9:19 توسط رسا  | 
قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06

روزی یکدیگر را دیدار خواهیم کردمثل قایقی کاغذیبا هندوانه‌ای تَگری در رود.آشوب جهان درخواهدمان ربودبا کفِ دست‌، خورشید را به خسوف خواهیم بردو  فانوس‌به‌دست، نزد هم خواهیم رفت. سرانجام روزی بادراه نخواهد گرداند.و درخت، برگ‌هایش رابه مقصد کفش‌های ما بر قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06

چه لازم است بگویم

که چه مایه می خواهمت؟

چشمانت ستاره است و

دلت شک.

(احمد شاملو)

پ.ن. پرسید: چرا شک؟ چرا که نه، با این همه فاصله. گاهی باید فقط تماشاچی باشی و تحسین کننده.

+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 23:34 توسط رسا  | 
قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06